خلاقیت در کودکان به چه معناست؟
/۰ نظر/در مقالات /توسط دکتر محمدکاظم بخشندهخلاقیت در کودکان به چه معناست؟
خلاقیت را می توان نوعی روش حل مسئه نامید . در روش خلاقانه کودک به شیوه ای خردمندانه از امکانات خویش استفاده کرده و با کمترین هزینه و بهترین روش به هدف رسیده است . از طریق به کار گیری روش های نو در انجام امور زندگی می توان روشهایی را با خود تمرین کنیم که زمینه ی شکل گیری قدرت خلاقیت را در خود بالا ببریم .
توانایی خلاق بودن از مغز شگفت انگیز ما نشأت میگیرد ، اما نه هر مغزی . خلاقیت را تنها میتوان از مغزی برداشت کرد که به اندازه ی کافی آبیاری و رسیدگی شده است . خلاقیت به وجود همزمان دو عامل بستگی دارد : ژنتیک و وجود مادر و پدری که همیشه پاسخگو باشند و مشتاق پرورش و ایجاد انگیزه در کودکشان باشند .
توانایی روبرو شدن با چالش ها به روش های مختلف ، حاصل داشتن هوش خلاق است . زمانیکه کودکان خلاقیت را در خود پرورش میدهند، یاد میگیرند به غرایز و توانایی های منحصر به فرد خود اعتماد کنند . آنها نگرش مثبنی به روند حل مساله پیدا میکنند . کودکان خلاق در بزرگسالی تبدیل به انسان هایی متکی به نفس و کاردان میشوند . و به همان اندازه از بسیاری از لذات زندگی استفاده میکنند .
آیا می توان خلاقیت در کودکان را افزایش داد؟
با استفاده از رو شهای مختلف می توان خلاقیت را از دوران کودکی برای انجام کارها در کودکان پرورش داد. تا در دوران بزرگسالی با برخورد با مسائل پیچیده , عاجز نبوده و توانایی یافتن بهترین راه حل را داشته باشند . در راه هایی که موجب پرورش خلاقیت می شوند, می توان به مسائلی اشاره کردکه ذهن انسان را به چالش می کشد. در این قبیل مسائل , فرد به لحاظ ذهنی درگیر یافتن بهترین راه حل است تا بتواند از طریق شرایط فعلی به نتیجه ای رضایت بخش دست یابد. همین امر سبب تبلور خلاقیت و نوآوری در کاربرد ایده های جدید خواهد بود .
از جمله راه هایی که پرورش خلاقیت را موجب می شوند می توان موارد زیر را نام برد :
- تجربه : هر چه میزان تجربیات در کودک بالا باشد ؛ توانایی ارائه راه حل های مبتکرانه در وی بالاتر خواهد رفت. والدین باید اجازه ی تجربه ی کردن به کودک خود بدهند مگر در موادری که امکان بروز آسیب برای کودک وجود داشته باشد. گل بازی؛ لمس کردن گیاهان ؛ سنگ ها و … همگی موجب می شوند تصورات کودک از محیط پیرامون به واقعیت گره خورده و ایده های نو در ذهن وی شکل بگیرد .
- بازی های فکری : استفاده از بازی های متناسب با سن کودک ازاهمیت بساز زیاد برخوردار است . بازی هایی که برای سن کودک مناسب نیستند امکان بروز شکست را فراهم می آورند و کودک احساس منفی از انجام بازی خواهد یافت . این امر به عنوان یک مانع بر سر راه انگیزه ی کودک عمل خواهد کرد .
- تلاش و پشتکار : افارد خلاق لزوما بهره ی هوشی بالایی ندارند . تلاش کردن و آزمون وخطاهای مکرر موجب گردیده است که این افراد از شکست های خود درس گرفته و تجربه اندوخته باشند . به این ترتیب در پی یافتن راه درست برای خود خواهند بود .
- کنجکاوی : والدین م یتوانند از طریق پاسخ به پرسش های متعدد کودکان بستر خلاقیت را را در وجود فرزند خود پایه ریزی کنند . عدم واکنش منفی به حجمه ی سولات کودک باعث خواهد شد وی از پرسیدن و کسب دانش از مسائل مختلف لذت برده و سعی د ر ایده پردازی های جدید در ذهن خود کند .
- خیال پردازی : بین خلاقیت و خیال پدارزی در کودکان ارتباط مستقیم وجود دارد . کودکان دردنیای خیالی خود با مجموعه ای ایاده های هیشان سرگرم هستند و با مسائل مختلف درگیر می شوند . پرورش خلاقیت در کودکان خیال پرداز موجب می شود بزرگسالی مبتکر در اجتماع داشته باشیم .
موانعی که از بروز خلاقیت در کودکان جلوگیر ی می کنند هم باید رفع شوند تا بتوان کودکی خلاق داشت . از جمله این موانع آن اس که والدین به کودک اجازه نمی دهند راه و روشی جدید برای حل مسائل خود پیدا کند . والدین با مداخله در امور کودک و القای راه حل های خود مانع از ایجاد ایده ها نو در ذهن کودک می شوند و این امر نقش مانعی بزرگ بر سر راه شکل گیری قوه ی خلاقیت کودک عمل می کند .
راههای افزایش خلاقیت در کودکان با کمک مهد کودک ها چیست؟
وجود قوانین بسیار در مهد های کودک و هم چنین محیط های خانوادگی و وضع قوانین ثابت وبدون تغییر هم در شکل گیری خلاقیت مانع ایجاد می کند.کودک از طریق بازی کردن و تفریح می تواند ؛ ذهن خلاق داشته باشد. افزون بر این موضوع تاکید بر مقایسه ی کودک با سایرین هم نتیجه ی منفی در پرورش قوای خلاقیت در کودک خواهد داشت. کودکان باید درک کنند منحصر به فرد هستند که با شاریط و ویژگی های مختلف خود قادرند روش های متنوعی برا ی کسب لذت و سرگرمی خود ابداع کنند. با این شیوه می توان به آن ها اطمینان داد که در بزرگسالی هم در حل مسائل پیش روی خود موفق خواهند بود .
دکتر محمدکاظم بخشنده فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان
کلینیک مغز و اعصاب کودکان دکتر محمدکاظم بخشنده
علائم بیش فعالی چگونه در کودکان و بزرگسالان رخ میدهد؟
/۰ نظر/در مقالات /توسط دکتر محمدکاظم بخشندهعلائم بیشفعالی چگونه در کودکان و بزرگسالان رخ میدهد؟
اغلب افراد گاهی نشانه های بیش فعالی را تجربه می کنند ، شما هم ممکن گاهی اوقات وسایلتان به عنواد مثال سویچ خودرو ، مدارک شناسایی ، … گم کرده اید و ممکن است از خود بپرسید آیا دچار اختلال تمرکز هستید و یا به اختلال بیش فعالی دچار شده اید یا خیر .
اختلال ADHD وجود نشانه های نافذ و طولانی مدت می باشد و سه علائم بارز آن را می توان به عدم توجه و تمرکز ، پرخاشگری و حرکات تکانشی اشاره کرد
علائم و نشانه های عدم توجه عموماً شامل موارد زیر می باشد
- فرا موشکاری
- بی نظمی
- ضعف در مدیریت زمان
- گم کردن وسایل شخصی
- کندی دائمی
- پرش افکار در کلاس های درس و جلسات کاری و یا گفتگو
- عدم برنامه ریزی
علائم بیش فعالی در بزرگسالان عمو ماً شامل موارد زیر می باشد :
- پرخاشگری
- اعتماد بنفس پایین
- مشکلات شغلی
- سئو مصرف مواد مخدر
- ضعف در مهارت های سازمان دهی
- اهمال در انجام وظایف
- بی حوصلگی مزمن
- اشکال در تمرکز حین مطالعه
- اشکال در ارتباطات فردی
احتمال دارد این نشانه ها فرد در فرد متفاوت باشد بعضی افرا برونگرا و اجتماعی هستند و بعضی افراد درون گرا و ضد اجتماع می باشند بعضی افراد بیش فعال بر روی مسائلی که به آ علاقه دارند قادر به تمرکز کردن می باند در خالی که بعضی افراد بیش فعال به هیچ عنوان تمرکز بر وی هیچ مسئله ایی را ندارند .
افراد بزرگسال که دچار اختلال بیش فعالی هستند احتمالا در کودکی مشکلات زیر را تجربه کرده اند :
- مشکلات تحصیلی مانند دیر آموزی
- بی انضباطی
- بی حوصلگی و عدم تمر کز در کلاس درس
- افت تحصیلی و ناکامی تحصیلی
- اختلال در یاد گیری
افراد بیش فعال از نظر اجتماعی نیز دارای مشکلات زیر می باشند
- مصرف دخانیات و مواد مخدر
- ناکامی شغلی و عدم امکان پیشرفت در شغل خود
- موقعیت اقتصادی – اجتماعی پایین
اظهار نظر لیزا ملیر یک بیمار بیش فعال
من در انجام تکالیف مدرسه ام دچار مشکل می باشم و فقط از طریق دارو می توانم تکالیف مدرسه ام را بطور کامل انجام دهم من اغلب برای مسائل حفظی از کارت های حافظه استفاده می کنم و به سختی می توانم چیزی را بخاطر خود بسپارم ، من اغلب اوقات وسایل با ارزش شخصی خود را گم میکنم و چون پول خرید دوباره ی آن را ندارم مجبور میشوم یکی ارزان تر آن را خریداری کنم و این مسائل دچار ناکامی و افسردگی من می شود
اظهار نظر لیزا ملیر یک بیمار بیش فعال
حرکات تکانشی در بیش فعالی چگونه می باشد :
از مهمترین نشانه بیش فعالی انجام حرکات تکانشی می باشد که چند موارد از شایعترین آنها را در ادامه بررسی می کنیم :
- حرکت دادن مکرر دست و پاها
- ترک مکرر مکان هایی که در آن جا نشته بوده است
- بالا رفت از همه جا در دیوار … ( البته ممکن است این علائم در افراد بصورت ذهنی بروز کند و فرد دچار آشفتگی ذهنی شود )
چگونه بفهیم دچار بیشفعالی می باشیم یا مشکلات حافظه و عدم تمرکز علل های دیگری هم دارد :
اختلال در تمرکز و فراموشی قالبا در اغلب انسان ها رخ داده است و همه ی ما این علائم را تجربه کرده ایم :
کسی و جود ندارد که وسایل شخصی خود را فراموش نکرده باشد و یا قرار ملاقتی را از یاد نبرده باشد شاه کلید تشخیص این بیماری تداوم این اختلال ها است که عموماً رو اشناسان از طریق قربالگری این اختلال را شناسایی می کند جدول زیر یک جدول خود گزارشی می باشد و هنگام مراجعه به پزشک این فرم را همراه خود داشته باشید
آیا تمرکز زیاد بر روی اینترنت و یا یک بازیث رایانه ایی دلیل می شود گفته شود که فرد دچار اختلال بیش فعالی نیست ؟
با وجود اینکه اختلال در توجه و تمرکز دلیل اصلی بیش فعالی می باشد این علامت ممکن است به صورت نقص در جابجایی توجه و تمرکز ب روی مسئله ی دیگر بروز کند در این حالت افراد بیش فعال به تلاش دیگران برای جلب توجه شان پاسخ نمی دهند و غرق در تمایل و علایق های خود می باشند در این حالت است افراد دچار اختلال در زمان بندی شوند و ممکن است دچار مشکلاتی از قبیل افت تحصیلی ، افت عملکرد شغلی شوند و مشکلات ارتباطی با خانواده و دوستانشان پیدا کنند .
دکتر محمدکاظم بخشنده فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان
کلینیک مغز و اعصاب کودکان دکتر محمدکاظم بخشنده
علت بروز میگرن در کودکان
/۰ نظر/در مقالات /توسط دکتر محمدکاظم بخشندهعلت بروز میگرن در کودکان
میگرن در کودکان و نوجوانان ممکن است با میگرن در بالغین تفاوت داشته باشد. بچه ها ممکن است بدون اینکه گرفتار سردرد شوند با استفراغ و دردهای شکمی روبه رو گردند و اگر گرفتار سردرد شوند تمام سرشان درد بگیرد. حملات میگرن در کودکان و نوجوانان کوتاه تر از بزرگسالان است. در بعضی از موارد این حملات کمتر از یک ساعت به طول می انجامند. یکی از علل اصلی روبه رو شدن با حملات میگرن در کودکان نخوردن غذای کافی، ننوشیدن آب به اندازه کافی و گاه حساسیت های غذایی است. استرس های ناشی از نزدیک بودن زمان امتحانات هم می تواند یکی از عوامل بروز میگرن در بچه ها باشد و بالاخره به رابطه میان هورمون ها و میگرن می رسیم.چه عواملی سبب میگرن می گردد؟
کسی دقیقا نمی داند که میگرن چگونه دامن گیر اشخاص می شود. اما نظریه های مختلف حاکی از آنند که شرایط ژنتیک، رگ های خونی، دستگاه عصبی، یک ماده شیمیایی مغزی به نام سروتونین و اشکالات قلبی در بروز میگرن نقش دارند. عوامل ژنتیک یه نظر می رسد که بسیاری کودکان مبتلا به میگرن، میگرن را از والدین یا سایر افراد خانواده به ارث می برند. رگ های خونی از دیرباز بسیاری از متخصصان مغز و اعصاب کودکان بر این باور بوده اند که رگ هایی که به مغز می رسند اگر در نقطه ای منقبض و پس از آن در نقطه ای منبسط نشوند، میگرن بروز می کند. دستگاه عصبی این نظریه نیز با نظریه رگ های خونی در ارتباط است. این نظریه توضیح می دهد که چگونه تغییرات در رگ های خونی صورت خارجی پیدا می کند. گفته می شود که مغز بیش از اندازه حساس، مواد شیمیایی خاصی تولید می کنند. این موارد روی تنگ و گشاد شدن رگ های مغزی تاثیر می گذارند و تولید درد می کنند. سروتونین گفته می شود یک ماده شیمیایی مغزی به نام سروتونین در شروع حمله از حدی کمتر می شود. سروتونین در کارکرد مغز نقش اساسی بازی می کند. در ضمن سروتونین روی حجم و اندازه رگ های خونی در مغز تاثیر می گذارد. از این رو می توان با متعادل ساختن سروتونین در مغز، از بروز میگرن جلوگیری نمود. ثابت شده است با تزریق سروتونین به کسانی که از میگرن رنج می برند، ناراحتی آنها متوفق می گردد. نقص قلبی بررسی های اخیر به ارتباط احتمالی میان میگرن با تشعشع و نقصی در قلب اشاره دارد. اما همه این عوامل با هم در ارتباطند. برای مثال کودکی که مبتلا به میگرن است ممکن است از نور زیاد، صدای بلند یا اختلالات فیزیولوژیایی رنج ببرد. ممکن است با تغییرات قند خون، تغییر انگاره های خواب یا کم شدن آب بدن روبه رو باشد.این عوامل روی تولید سروتونین اثر می گذارند و سبب می شوند که رگ های خونی مغز ابتدا باریک و بعد گشاد شوند و موجب میگرن شوند. چه عواملی سبب میگرن می گردد؟ کسی دقیقا نمی داند که میگرن چگونه دامن گیر اشخاص می شود. اما نظریه های مختلف حاکی از آنند که شرایط ژنتیک، رگ های خونی، دستگاه عصبی، یک ماده شیمیایی مغزی به نام سروتونین و اشکالات قلبی در بروز میگرن نقش دارند. عوامل ژنتیک یه نظر می رسد که بسیاری کودکان مبتلا به میگرن، میگرن را از والدین یا سایر افراد خانواده به ارث می برند. رگ های خونی از دیرباز بسیاری از متخصصان مغز و اعصاب کودکان بر این باور بوده اند که رگ هایی که به مغز می رسند اگر در نقطه ای منقبض و پس از آن در نقطه ای منبسط نشوند، میگرن بروز می کند. دستگاه عصبی این نظریه نیز با نظریه رگ های خونی در ارتباط است. این نظریه توضیح می دهد که چگونه تغییرات در رگ های خونی صورت خارجی پیدا می کند. گفته می شود که مغز بیش از اندازه حساس، مواد شیمیایی خاصی تولید می کنند. این موارد روی تنگ و گشاد شدن رگ های مغزی تاثیر می گذارند و تولید درد می کنند. سروتونین گفته می شود یک ماده شیمیایی مغزی به نام سروتونین در شروع حمله از حدی کمتر می شود. سروتونین در کارکرد مغز نقش اساسی بازی می کند. در ضمن سروتونین روی حجم و اندازه رگ های خونی در مغز تاثیر می گذارد. از این رو می توان با متعادل ساختن سروتونین در مغز، از بروز میگرن جلوگیری نمود. ثابت شده است با تزریق سروتونین به کسانی که از میگرن رنج می برند، ناراحتی آنها متوفق می گردد. نقص قلبی بررسی های اخیر به ارتباط احتمالی میان میگرن با تشعشع و نقصی در قلب اشاره دارد. اما همه این عوامل با هم در ارتباطند. برای مثال کودکی که مبتلا به میگرن است ممکن است از نور زیاد، صدای بلند یا اختلالات فیزیولوژیایی رنج ببرد. ممکن است با تغییرات قند خون، تغییر انگاره های خواب یا کم شدن آب بدن روبه رو باشد.این عوامل روی تولید سروتونین اثر می گذارند و سبب می شوند که رگ های خونی مغز ابتدا باریک و بعد گشاد شوند و موجب میگرن شوند. دکتر محمدکاظم بخشنده فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان کلینیک مغز و اعصال کودکان دکتر محمدکاظم بخشندهسندروم شیرخوار شل چیست؟
/۰ نظر/در مقالات /توسط دکتر محمدکاظم بخشندهسندروم شیرخوار شل چیست؟
سندروم شیرخوار شل، نوعی بیماری است که در آن نوزاد به علت برخی از بیماری های ارثی از زمان تولد دارای عضلات سست می باشد.این دسته از نوزادان معمولاً در طول شبانه روز بی حال بوده و عموما هنگام حرکت دادن اندام هایشان توسط والدین، مقاومتی از خود بروز نمی دهند. در این بیماران انعطاف پذیری مفاصل بسیار زیاد است، به طوری که دامنه حرکت مفاصل در آنان به طور غیرطبیعی می باشد.
این نوزادان به دلیل ضعف عضلانی و بی حالی معمولاً تغذیه مناسبی نداشته و همین امر باعث ایجاد اختلال رشد در آنها می شود. گریه ضعیف، بی حالی و ضعف از علائم دیگر این بیماری در نوزادان است. علائم سندروم شیرخوار شل معمولاً با گذشت زمان بیشتر خود را نمایان می کند و عموما زمانی که انتظار می رود کودک قادر به گردن گرفتن یا نشستن باشد، چنین قابلیتی را از خود بروز نمی دهد.
علائم سندروم شیرخوار شل
ضعف عضلانی
ضعیف یا گریه ضعیف
تغذیه ضعیف در نوزادان
کودک شیرخوار ضعیف
داشتن وزن کم
عدم رشد نوزاد
بی حالی
کاهش حرکات
از دست دادن کنترل سر
علت ایجاد سندروم شیرخوار شل
شل بودن نوزاد ممکن است به علت مشکلات داخل رحمی مادر یا بیماریهایی چون مننژیت به وجود آمده باشد که نوزاد در بدو تولد به آن دچار شده باشد. همچنین بیماریهای مادرزادی یا بیماریهایی مانند سرخجه، یا مشکلاتی همچون وارد شدن ضربه به مغز، زایمان دارای مشکل و مشکلات تنفسی و ریوی در بدو تولد، میتوانند ایجاد این نوع سندروم شوند. عفونت های خونی در بدو تولد نیز یکی از دلایل شل شدن اندامهای نوزادان می باشد. مشکلات ناشی از مغز و اعصاب و یا عضلات می تواند باعث ایجاد سندروم شیرخوار شل باشد
.
روش تشخیص سندروم شیرخوار شل
برای ارزیابی شل بودن شیرخوار، پزشک فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان معمولا به چند روش بیمار را ارزیابی می کند. در حالت طاق باز، کف دست نوزاد تحریک میشود و سپس نوزاد به آرامی به حالت نشسته کشانده میشود. در یک نوزاد نرمال تا قبل از ۲ ماهگی سر به عقب میرود اما بعد از آن انتظار میرود که این عقب رفتن به کمترین حد خود رسیده باشد. در ارزیابی بعدی مجدداً به حالت طاق باز دست نوزاد در عرض قفسه سینه کشیده می شود. در حالت طبیعی آرنج میتواند تا خط وسط قفسه سینه و چانه کشیده شود.
اگر نوزاد شیرخوار تا پایان ۴ ماهگی کنترل گردن را نداشت، اگر از ۶ ماهگی به بعد تمایل به نشستن نداشت و اگر تا پایان ۱ سالگی، توانایی ایستادن بدون کمک را پیدا نکرد و اگر تا پایان ۱۵ ماهگی توانایی راه رفتن بدون کمک را نداشت، لازم است به پزشک فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان مراجعه کرده تا با درمان به موقع، به شیرخوارتان کمک شود.
دکتر محمدکاظم بخشنده فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان
ناخن جوییدن کودکان
/۰ نظر/در مقالات /توسط دکتر محمدکاظم بخشندهناخن جوییدن کودکان را چگونه ترک دهیم؟
در مشاهدات بالینی و مطالعاتی درمانی بسیار مشاهده شده که والدین با موضوع شکایت از فرزندان خود دال بر ناخن جویدن مراجعه می کنند و تمام دغدغه فکری آنها این است که میزان جویده شدن ناخن در فرزندانشان کمتر و یا حتی کاملا برطرف گردد . براساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ، بیان شده که جویدن ناخن یا کنار انگشتان در مجموعه طبقه بندی اختلال وسواسی- اجباری قرار گرفته اند . بر طبق طبقه بندی بیماری ها طبق نظر بهداشت جهانی می توان گفت که ناخن جویدن که همراه دیگر اختلالات روحی ، رفتاری و احساسی بوده است . شروع ناخن جویدن غالبا در دوران کودکی و دوران نوجوانی رخ میدهد .
چرا کودکان ناخن می جوند؟
جویدن ناخن توسط کودک یا نوجوان یک عادت نامناسب که مورد تایید خانواده ها نبوده می باشد . علت اصلی و دقیق آن هنوز به طور قطع مشخص نشده است ، یکی از دلایل ناخن جویدن می تواند ریشه در توارث و ژنتیک باشد ، هرچند این علت که آیا ملاکهای ارث می تواند ناخن جویدن را توجیه کند وجود ندارد . عوامل روحی و روانی اصلی که با این رفتار نابهنجار در ارتباط هستند شامل استرس های شدید ، نگرانی و تشویش ، اضطراب و خلق و خوی متغیر می باشد . محققان و پژوهشگران بر این باورند که در بعضی از کودکان تمایل زیاد به ناخن جویدن به احتمال بسیار زیاد همراه با یک اختلال روانپزشکی دیگر خواهد بود . حداقل یک اختلال مرتبط در حیطه روانپزشکی و روانشناسی در بیش از هفتاد درصد کودکانی که به کلینیک متخصص مغز و اعصاب مراجعه می کنند وجود دارد . جالب این که بیشتر از پنجاه درصد والدین این کودکان ، حداقل دارای یک اختلال شایع روانپزشکی از جمله افسردگی حاد بوده اند
عوارض ناخن خوردن
به طور اجتماعی از نظر عوام جامعه ناخن جویدن عادت ناپسندی در کودک و نوجوانان می باشد که می تواند باعث تحقیر شدن افراد توسط دیگران گردد . علاوه بر اثرات روحی روانی که سلامتی فرد را درگیر خواهد کرد ، ناخن جویدن به طور کلی از نگاه اطرافیان رفتاری ناپسند و اشتباه در نظر گرفته می شود . بعضی افراد به جویدن ناخن چویدن اکتفا نمی کنند و ناخن را بعد از جویدن قورت می دهند و می خورند . ناخن جویدن و بلعیدن آن می تواند پایه ناخن را کوتاه نگه دارد و یا درد های شدید معده و خونریزی معده را به همراه دارد .
راهکارهایی برای درمان ناخن جویدن کودک
به طور کلی ، ناخن جویدن یک موقعیت نگران کننده بسیار شدید نیست و این عادت رفتاری در کودک و نوجوان غالبا به مرور زمان از بین می رود و خود به خود با گذر زمان برطرف خواهد شد.
اضطراب فراگیر ناشی از ناخن جویدن
کلید موفقیت در درمان ناخن جویدن این است که کودک یا نوجوان انگیزه بالایی برای کنار گذاشتن این عادت در خود نشان دهد . در درمان های غیر دارویی که به صورت مشاوره ، بازی درمانی ، قصه درمانی و … می باشد معمولا مداخلات شناختی و رفتاری در کاهش میزان وسوسه ناخن جویدن در نظر گرفته می شود . با این تفاسیر ، تغییر عادتهای رفتاری ، زیربنای درمان رفتاری بوده و ابزار مهم اصلی آن عبارتند از آموزش های مناسب ، افزایش میزان آگاهی، آرام سازی و ریلکسیشن و … .
چگونه ناخن جویدن کودکان را ترک دهیم ؟
روش های دیگری نیز برای درمان ناخن جویدن وجود دارد که شامل وارد کردن موادی بد طعم و تلخ بر روی ناخن یا کنار انگشت کودک یا نوجوان ، استفاده از تکنیک پاداش و تنبیه و یادآوری کودکان برای متوقف کردن ناخن جویدن است . داروی جلوگیری از خوردن ناخن برای ترک عادت ناخن خوردن در کودک و نوجوان ، علاوه بر درمان های رفتاری و غیر دارویی ، از درمان های دارویی که به دارودرمانی معروف است هم استفاده می شود . در این میان باید اشاره کرد که مهمترین دسته داروهایی که تجویز می شوند ، مهار کننده های بازجذب سروتونین هستند که توانایی آن را دارند که در مدیریت ناخن خوردن موثر باشند. این مهارکننده ها به ویژه در موارد شدید موثر هستند. این داروی مهارکننده عوارض بدی نداشته و به خوبی در بیماران استفاده می شود. در گزارش های موردی، لیتیوم در کمک به بیماران افسرده و کودکانی که عادت به ناخن خوردن دارند ، برای غلبه براین عادت مزمن اثربخش است .
دکتر محمدکاظم بخشنده فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان
کلینیک مغز و اعصاب کودکان دکتر محمدکاظم بخشندهتغذیه مناسب کودک بیش فعال چیست؟
/۰ نظر/در مقالات /توسط دکتر محمدکاظم بخشندهبیش فعالی یا ADHD چیست؟
اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD) الگویی از مشکلات است که معمولا در کودکی ایجاد می شوند. اولیای مدرسه عموما مشخصات زیر را گزارش می کنند.
بیش از حد معمول فعالیت و تحرک دارد.
دائم حواسش پرت می شود. نمیتواند حتی برای مدت کوتاهی مشغول یک کار ثابت باشد.
تکانشی است یعنی بدون فکر و ناگهانی دست به کاری می زند. به راحتی پریشان شدن به واسطه چیزهای نامربوط و بی اهمیت
تمرکز کردن برایش خیلی سخت و دشوار است. بی قراری و بی تابی ، عدم داشتن صبر در هر زمینه ایی
فراموش کردن فعالیت های روزانه
داشتن حالت مود ثابت
به دلیل در گیر شدن با مشکلات فراوان درمان فوری توسط پزشک فوق تخصصی مغز و اعصاب کودکان در اولویت قرار دارد .
قوانین مهم در تغذیه بیش فعالی
اختلال ای دی اچ دی یا همان بیش فعالی مسئله ای است که بسیاری از والدین برای رفع آن مدام راه حل جستجو می کنند ، راه حل هایی که بایستی حتما توسط متخصص و پزشک ارائه شود.یکی از این راه حل ها برنامه غذایی و تغذیه بیش فعالی است که حذف و اضافه کردن برخی موراد به روند طبیعی آن تا حد قابل توجهی کارساز خواهد بود.
تغذیه بیش فعالی
برخی مشکلات هستند که اغلب از دوران کودکی شروع می شوند و در نوجوانی و سنین بالا گسترش می یابد . این علائم ممکن است شامل موارد زیر باشد :
این علائم بالا اکثرا با استفاده از داروها درمان می شوند که استفاده از این داروها می توانند در کاهش و بهبودی این علائم موثر باشند . با این حال ، مواد غذایی نیز می توانند نقش مهمی در مدیریت این علائم داشته باشند .
در تغذیه بیش فعالی ،مواد غذایی که نباید بخورید:
۱-شکر:
مشکل این است که شکر اضافه شده در غذاهای فرآوری شده خطری برای سلامتی شما است. مصرف زیاد قند و شکر باعث افزایش شدید در میزان قند خون می شود، که این بالا رفتن قند خون سبب کاهش انرژی و خستگی می شود و انسان بد خو هم می شود و اینچنین اشخاصی ولع قند خوردن دارندو افزایش چشمگیر خوردن قند منجر به مشکلات افزایش وزن ، از جمله دیابت نوع ۲، بیماری های قلبی، و بیماری آلزایمر می شود به گفته کارشناسان، شکر، چربی نیست، ولی علت اصلی اپیدمی چاقی است
معمولا وقتی که ما در مورد قند و شکر صحبت می کنیم، یعنی از نیشکر بدست آمده. قند از دسته ساکارز شناخته شده است. ساکارز ترکیبی از ۵۰ درصد قند و ۵۰ درصد فروکتوز است. قند و فروکتوز در بدن پردازش متفاوت دارند. پردازش این دو سلامتی انسان را تحت تاثیر قرار می دهد و عواقب جبران ناپذیری دارد.
۲- گلوتن :
گلوتن از خانواده پروتئینها است و در غلاتی مانند گندم، چاودار و جو یافت میشود که گندم جزو پر مصرفترین عضو خانواده غلاتها است. دو پروتئین اصلی موجود در گلوتن، گلوتنین و گلیادین است. گلیادین عامل مخرب و منفی برای سلامتی به حساب میآید. گلوتن باعث کش آمدن خمیر و ترد شدن بافت فراورده نهایی میشود. جالب است بدانید که نام گلوتن از خاصیت چسبناکی خمیر مرطوب گرفته شده است. پس رژیم غذایی می تواند به بهبود بیماری کمک کند.
لبنیات :برخی افراد نیز به لبنیات آلرژی دارند . اگر بدن شما به لبنیات حساسیت دارد ، خوردن لبنیات می تواند بر روی مغز شما تاثیر بگذارد و منجر به علائم بالا در شما شود . پس یک رژیم با محدودیت لبنیات را امتحان کنید و ببینید که واکنش بدن شما در این امر چه خواهد بود .
۳-غذاهای رنگی :
غذاهایی که از رنگ های خوراکی در آن استفاده شده است چه برای افرادی که علائم بالا را دارند و چه کسانی که علائم بالا را ندارند توصیه می شود از خوردن آنها اجتناب کنید چرا که این مواد غذایی بسیار مضر هستند و می توانند سلامتی را به خطر بیندازند .
۴-مکمل های مصنوعی :
شیرینی های مصنوعی بسیاری از علائم سلامتی را به مرور زمان از بین می برند . همچنین تحقیقات نشان داده اند که شیرین کننده های مصنوعی – شیمیایی می توانند در فیزیولوژی تاثیربگذارند که این منجر به آسیب رساندن به مغز می شود بنابراین از این شیرینی های مصنوعی – شیمیایی باید خودداری نمایید .
موادغذایی که باید از آن ها استفاده نمایید
۱-غذاهایی که حاوی امگا ۳ هستند :
سعی کنید از چربی های خوب و سالم مانند امگا ۳ استفاده کنید تا بدن و ذهن سالمی داشته باشید و این چربی ها برای بدن ضروری هستند . مطالعات نشان داده اند که استفاده از امگا ۳ می تواند در بهبودی حافظه موثر باشد .
مواد غذایی مانند آووکادو ، گردو و سبزیجات که تعدادی از مواد غذایی هستند که حاوی امگا ۳ هستند و می توانند برای سلامتی مفید باشند . سعی کنید میزان چربی های مضر را تا حد امکان کاهش دهید چرا که ممکن است سلامتی شما را به خطر بیندازند که در غذاهای فست فود یافت می شوند .
۲-غذاهای غنی از آهن :
با توجه به مطالعاتی که در سال ۲۰۰۴ صورت گرفت ، کمبود آهن می تواند منجر به علائمی که در ابتدای مقاله به شما گفتیم می شود . پس مواد غذایی که حاوی آهن می باشند را به رژیم غذایی خود اضافه کنید تا سالم تر بمانید وبرخی از این مواد غذایی عبارتند از اسفناج ، عدس ، کنجد و …اسفناج
۳-غذاهای غنی از پروتئین
پروتئین ها توانایی افزایش تمرکز و بالانس کردن سطح قند خون را دارند .همچنین به مغز نیز کمک می کند و به نحوی در عملکرد آن موثر است . بنابراین از غذاهایی چون عدس ، لوبیا ،سبزیجات به رژیم غذایی خود اضافه کنید تا میزان پروتئین بدنتان تامین شود
۴-غذاهای پروبیوتیک :
چه غذاهایی حاوی پروبیوتیک ها هستند ؟
ماست :
ماست حاوی باکتری های مفید متنوعی می باشد که می تواند دیابت نوع ۲، بیماری های قلبی عروقی ، آلرژی ها و مشکلات تنفسی و همچنین سلامت دندان و استخوان را بهبود ببخشد .
دیگر مواد غذایی مثل شیر، پنیر نرم ، نان ، سویا ، سبزیجات و خیار نیز حاوی پروبیوتیک می باشند .
پروبیوتیک ها
کفیر:کفیر موجود در شیر گاو حاوی پروبیوتیک بالایی می باشد و همچنین در غلات نیز وجود دارد که حاوی پروبیوتیک های مخمری است و همچنین می تواند عفونت ها، مشکلات گوارشی و استخوانی را بهبود ببخشد .
کلم رنده شده آب پز :
این ماده حاوی لاکتیک اسید می باشد که یکی از قدیمی ترین غذاهای سنتی در کشورهای مختلف مخصوصا اروپا می باشد. این غذا علاوه بر فیبر بالا حاوی آهن ، ویتامین سی، ب و کا می باشد .
کیمچی :
کیمچی یک غذای معروف کره ای و بسیار تند است که در آن از سبزیجات مختلفی مثل کلم استفاده شده و ادویه آن سیر، زنجبیل ، فلفل تند و نمک می باشد . کمیچی همچنین حاوی باکتری لاکتیک اسید است که گوارش فرد را بهبود می بخشد.
چای سبز
چای سبز نیز یکی از نوشیدنی های مفید حاوی باکتری و مخمر است که در بسیاری از نقاط جهان مصرف می شود و حاوی پروبیوتیک بالایی می باشد .
خیار شور
خیار شور به خیاری گفته می شود که درون آب و نمک قرار گرفته است و حاوی باکتری لاکتیک اسید می باشد که می تواند سیستم گوارشی را بهبود ببخشد . این ماده کالری پایینی دارد و حاوی مواد مغذی ضروری و ویتامین کا می باشد .
پروبیوتیک ها چگونه باید مصرف شوند ؟
باید این را به خاطر داشته باشید که تمام میکرو ارگانیسم ها با یکدیگر متفاوت هستند و از طرفی مصرف آن ها یک طرف قضیه است و باید به یاد داشته باشید که این باکتری ها می توانند در بدن شما زنده بمانند . پس بهتر است که این انتخاب را به پزشک محول کنید تا بتواند دز مناسب و نوع مناسب پروبیوتیک ها برای شما تجویز کند
خوردن غذاهای پروبیوتیک بر سلامت مغز و روده بسیار موثر هستند . اگر شما در روده دچار مشکل شده اید توصیه می شود از غذاهای پروبیوتیک در رژیم غذایی خود اضافه کنید .
۵-غذاهای حاوی ویتامین B
استفاده از ویتامین B در کاهش علائمی که در ابتدای این مقاله به شما بیان کردیم بسیار موثر هستند . این ویتامین ها میزان متابولیسم کربوهیدرات را تنظیم می کنند و در عملکرد سیتسم عصبی موثر خواهند بود .
منابع غذایی مهم حاوی ویتامین گروه Bعبارتند از:
: B1پسته ، ماهی ، ارده ، لوبیا
B2: هویج ، شیر ، پنیر ، بادام
B3: تخم مرغ ، چغندر ، کرفس
B5:پودر آب پنیر، قارچ ، کلم بروکلی
B6:سبوس برنج ،سیر ، ملاس و شربت سور گوم
B7: برگ چغندر ، زرده تخم مرغ ، مخمر از منابع ویتامینی ( کروم )
B9:آووکادو ، مارچوبه ، سبزیجات برگ سبز سرشار از اسید فولیک هستند.
B12: جگر ، گوشت بوقلمون ، گوشت گوسفند ،مرغ
و نکته آخر اینکه برای کاهش هزینه های درمان در آینده نیازمند توجه بسیار جدی به موضوع تغذیه و تاثیر آن در درمان و پویایی کودکانمان هستیم.
دکتر محمدکاظم بخشنده فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان
کلینیک مغز و اعصاب کودکان دکتر محمدکاظم بخشنده
علائم بیش فعالی در کودکان
/۰ نظر/در مقالات /توسط دکتر محمدکاظم بخشندهچرا باید نگران بیش فعالی در کودکان باشیم؟
همواره پیشگیری بهتر از درمان است. اگر بخواهیم کودکانی سالم و موفق داشته باشیم باید میزان آگاهی والدین را نسبت به آنچه سلامتی فرزندانشان را تهدید می کند افزایش دهیم. وقتی آمار کودکان مراجعه کننده به یک فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم، نکته ای که خیلی جلب توجه می کند افزایش قابل توجه مراجعه به علت علائم بیش فعالی در کودکان است. آماری که از کشورهای پیشرفته دنیا اعلام می شود نیز تأیید کننده افزایش آمار ابتلا به بیش فعالی در کودکان است. تاریخچه این بیماری نشان می دهد که اولین گزارش از علائم بیش فعالی به حدود ۱۰۰ سال قبل باز می گردد. آمار نشان دهنده افزایش چندین برابری ابتلا به بیش فعالی طی ده سال اخیر می باشد. میزان شیوع بیش فعالی در گزارشات متعدد با یکدیگر متفاوت است و از ۵ تا ۱۵ درصد گزارش شده است. علائم بیش فعالی در کودکان پسر بسیار بیشتر از دختران دیده می شود و میزان ابتلا در پسران چندین برابر بیشتر است. نوع بیماری بیش فعالی نیز در پسرها و دخترها با یکدیگر فرق می کند یعنی بیش فعالی از نوع اختلال تمرکز در دخترها و از نوع تکانشگری، پرخاشگری و پرتحرکی در پسرها بیشتر دیده می شود. در این مقاله به علائم مهم بیماری بیش فعالی و نقص توجه و تمرکز در کودکان می پردازیم.سن بروز علائم بیش فعالی در کودکان چیست؟
اغلب زمان تشخیص علائم بیش فعالی زمانی است که کودک در حدود سه سالگی عملکردهای حرکتی را نشان می دهد. البته کودکان بسیار زودتر و حتی در حدود یک سالگی ممکن است علائم بیماری بیش فعالی را داشته باشند ولی چون والدین از این علائم اطلاعی ندارند، بیماری را تشخیص نمی دهند و به پزشک مراجعه نمی کنند و به همین دلیل زمان مشاهده علائم بیش فعالی در کودکان اغلب در سن ۴ تا ۱۸ سالگی است. همچنین بررسی های گذشته نگر با بررسی گذشته کودکان بیش فعال نشان داده است که این کودکان حتی در دوران نوزادی علائم مشکوک به اختلال بیش فعالی داشته اند.آیا بیش فعالی در دوره نوزادی هم علامت دارد؟
گریه مداوم در دوره نوزادی و شیرخوارگی دارند علیرغم تلاش والدین دیر آرام می گیرند اختلال درخواب دارند، گاه خواب زیاد یا خیلی کم می خوابند در تغذیه مشکل دارند و نظم خاصی در اشتهای آنها وجود ندارد.مشکلات کودکان بیش فعال در سن ۲ تا ۵ سالگی را می دانید؟
حوصله کافی برای انجام بازی های فکری مانند پازل را ندارند بیشتر کارها را تمام نمی کنند و نیمه کاره رها می کنند بی احتیاطی زیاد دارند و فعالیت های خطرناک انجام می دهد نظم در کارها ندارند و در کارهای شخصی بسیار بی نظم هستند.مهمترین علائم بیش فعالی کودکان در دوره پیش دبستانی چیست؟
در مهدکودک یا پیش دبستان بدخلق و پرخاشگر هستند مربی آنها از ناآرامی و پرتحرکی آنها شکایت دارد نسبت به مربی پیش دبستان نافرمان هستند در بستن دکمه لباس و بستن بند کفش ناتوان هستند اختلال در رشد تکلمی و زبانی دارند نسبت به کودکان همسن خواب اندکی دارندرفتار کودکان بیش فعال در منزل چگونه است؟
در منزل به حرف پدر و مادر گوش نمی دهند تابع قانون در خانواده نیستند نسبت به والدین زیاد مخالفت می کنند در منزل زیاد جنب و جوش دارند بدون پایان دادن یک کار فعالیت دیگری را شروع می کنند ریخت و پاش زیاد دارند اتاق شخصی آنها و میز کار آنها بی نظم و به هم ریخته است نمی توانند نوبت را رعایت کنند گاه ترس ندارند و کارهای خطرناک انجام می دهند نسبت به همسن خود برتری جو هستند در رفتار و برخوردهایشان ناپختگی دارند خودباوری و اعتماد به نفس ندارند گاه پرکار و پرتحرک و گاه برعکس کم کار هستندعلائم بیش فعالی در کودکان مدرسه ای چگونه است؟
در کلاس مداوم تکان می خورند و یک جا نمی نشینند تکلیف مدرسه را فراموش می کنند همکلاسی ها زیاد از آنها شکایت کرده و از آنها ناراضی هستند در انجام تکالیف مدرسه بی نظم و عجول هستند بیشتر از حد صحبت می کنند اغلب حواس پرت هستند در انجام تکالیف مدرسه تمرکز و توجه نداشته و بی دقت هستند زیاد اتفاق می افتد که بعضی از وسایل شخصی خود را در مدرسه جا می اندازند دستورات معلم را انجام نمی دهند هیجان ناپایداری داشته و گاه به شدت خشمگین می شوند نسبت به انجام خواسته های خود صبر ندارند نسبه به محرک ها خیلی زود، بدون فکر و تکانشی پاسخ می دهند برای درک فضایی و نسبت به زمان تمرکز ندارندوظیفه والدین با دیدن علائم بیش فعالی در کودکان چیست؟
همانگونه که اشاره شد، تشخیص به موقع و درمان بیماری بیش فعالی نقش عمده ای در سرنوشت و آینده کودکان بیش فعال دارد. والدین باید میزان علم و آگاهی خود را نسبت به علائم بیش فعالی در کودکان افزایش دهند. قبلاً اشاره شد که والدین حتی در دوره نوزادی و شیرخوارگی هم می تواند علائم احتمالی بیش فعالی را تشخیص دهند. با مشاهده هر یک از علائمی که ذکر شد، والدین لازم است حتماً برای شروع سریع درمان بیش فعالی به یک مرکز بیش فعالی کودکان مراجعه کنند. اولین اقدام تشخیصی در این مرکز تشخیص دقیق بیماری بیش فعالی با نوار مغز سه بعدی زیر نظر فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان مراجعه نمایند.دکتر محمدکاظم بخشنده فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان کلینیک مغز و اعصاب دکترمحمدکاظم بخشنده
تاثیر خشونت والدین بر کودکان
/۰ نظر/در مقالات /توسط دکتر محمدکاظم بخشندهمقدمه
بر اساس مطالعات انجام گرفته می توان گفت که بخش عمده شخصیت انسان در همان دوران کودکی و قبل از ششسالگی ترتیب می یابد؛ به همین منظور این دوران در تربیت کودکان باید بیشازپیش مدنظر قرار گیرد. در واقع تجربیات انسان در دوران کودکی بخش مهمی از شخصیتش را شکل میدهد؛ به همین دلیل است که اهمیت این تجربیات بههیچوجه نباید نادیده گرفته شود. در بسیاری از موارد ناهنجاریهای رفتاری که والدین را نگران و گاه درمانده میکند و پای آنها را به مراکز مشاوره و روان درمانگری باز میکند، ریشه در محیط خانوادگی و نوع روابط حاکم بر آن دارد؛ رفتارهای ناهنجار اغلب تنها نوعی جلبتوجه منفی از سوی کودکی است که نگران رابطه والدینش است. چنین کودکی با ایجاد ناخواسته مشکل سعی میکند توجه والدین را از موضوع اصلی، یعنی اختلافشان، به او جلب کند؛ از همینرو وجود دوابط ناسالم و سرشار از خشونت و در گیری در محیط خانواده ، از جمله روابط ناسالمی است که مواجهه کودک با آن میتواند اثرات بسیار وخیمی روی روحیات و نوع رفتارش گذاشته و شخصیت انسان بالغی که قرار است در آینده باشد را شدیداً تحت تأثیر قرار دهد.
۱-رفتار پدر و مادر و تأثیر آن
پدر و مادری که رفتار ی بدون کنترل از خود بروز دامی دهندو محیطی سرشار از دغدغه و هراس مداوم و درگیری برای کودک خود فراهم میسازند که در این محیط قدرت به ابزار رُعب و وحشت تبدیل میشود، تهدید جای امنیت را گرفته و بیاعتمادی جایگزین اعتماد میشود؛ این فضا پنهانکاری را به کودک آموزش می دهد، موضوعی که خود عامل افزایش اضطراب است. چنین ترس مداومی، تواناییهای کودک را تحت تأثیر قرار میدهد و از جمله ممکن است بهآسانی نتوانند احساساتشان را بیان کنند و نسبت به بسیاری از امور بیتفاوت شوند؛ استمرار این رفتار زشت احتمال توسل والدین به خشونت را بالا برده و ممکن است میزان آن را افزایش دهد که خود به یک دور باطل فرسایشی میانجامد؛ گاهی هم برنامههای خشن تلویزیونی دلیل تحریک و تهییج خشونت میشود؛ از اینرو باید به پدر و مادر آموزش داد که از فرزندانشان بخواهند آنچه را که در برنامههای تلویزیونی میبینند با اتفاقات واقعی مقایسه کنند؛ آنان باید به کودکان تفهیم کنند که تلویزیون در واقع مانند یک داستانگو است که داستانهای آن ساختگی است؛ آنان میتوانند به زبانهای ساده به کودکان تفهیم کنند که چگونه از جنبههای فنّاورانه مانند موزیک و نورپردازی، برای تحت تأثیر قرار دادن هیجانها و عواطف مخاطبان بهرهبرداری میشود (حکیم آرا ۲۴۵:۱۳۸۸).
۲- میزان تأثیر خشونت خانگی
تأثیر خشونت خانگی بر کودک به عوامل متعددی از جمله ماهیت و نوع آن، اینکه موردی باشد یا دائمی، در چه سن یا دورهای از رشد بروز کند و امثالهم نیز بستگی دارد؛ میزان رابطه کودک با والدینی که دست به اِعمال خشونت میزنند از جمله عوامل مهم در تعیین میزان تأثیرپذیری کودک از خشونت است؛ با استناد به تئوری یادگیری اجتماعی (باندورا) کودکان از طریق مشاهده و تقلید، مدلهای متفاوت رفتاری را یاد میگیرند و آن را بروز میدهند. هرچه رابطه بین کودک و والدین نزدیکتر باشد، میزان الگوبرداری آنان بیشتر است؛ تحقیقات نشان دادهاند رفتار کودکان کاملاً تحت تأثیر رفتار والدین پرخاشگر بوده و چرخهای از خشونت و پرخاشگری در رفتار اجتماعی را به وجود آورده است. رفتار خشن و متقابل پدر و مادر روی دختران و پسران اثرات متقابل میگذارد؛ فعلوانفعالات رفتاری نوجوانان با توجه به عملکردهای خشونتآمیز والدین، بهطور کامل آشکار میسازد که خشونت بین والدین، برابری و توازن قدرت را از بین برده و ساختار خانواده که در شرایط عادی شامل پدر و مادر و فرزندان است را مخدوش میکند. کودکان ما امروز در جامعهای زندگی میکنند که ساختار روانی و فرهنگی و سیاسی آن، تفاوتهای ویژه خردسالان را با شرایط زندگی بزرگسالان محترم نشمرده و برای آن ارزش و اعتبار خاص قائل نیست، وقتیکه دریچههای جهان بزرگسالان با همه ویژگیهای آن به روی اطفال خردسال باز میشود، طبیعی و بدیهی است که همهچیز اینها مورد تقلید آنان قرار میگیرد؛ از آن جمله: ارتکاب به جرائم مردانه!(پستمن ۲۶۹:۱۳۸۸؛ از سوی دیگر، در اثر خشونت پدر با زن، مادر که باید در کنار پدر قادر به تضمین امنیت فرزند باشد از سطح خود نزول میکند. چنین مادری که خود حس امنیت ندارد، طبیعتاً نمیتواند امنیت فرزندش را تأمین کند. در واقع خشونت خانگی موجب تغییر نقش اعضای خانواده و جابهجایی جایگاهها میشود. اگر خشونت والدین را بهحساب طرز رفتار آنها بگذاریم، میتوان آن را بهصورت یک رابطه مؤثر هم در نظر گرفت، که تأثیرش روی کودکان هم بهصورت مستقیم و هم غیرمستقیم در غالب رفتاری تهاجمی یا اختلال در احساسات، کاملاً واضح و ثابتشده است؛ این چشمانداز به رفتار خشونتآمیز پدر و مادر وقتی بهتر تأثیر خود را نشان میدهد که در کانون خانواده امری طبیعی، پذیرفتهشده و جا افتاده باشد. مفهوم نهفته در این چهارچوب و یافتههای پژوهشگران، نتایج وسیعتری را به دست میدهد که نشان میدهند هرگونه اختلال در رفتار انسان میتواند دلیل اختلال در عملکرد و احساس باشد و قابلگسترش در همه جوانب زندگی مثل: ازدواج، خانواده، تربیت فرزند و رفتار اجتماعی است. خشونت والدین و تجربیات به دست آمده از آن، راه بروز خشم را به کودک میآموزد؛ رفتار ناشی از خشم، سردی، یا نفرت که گاه باعث برخوردهای فیزیکی میشوند، راحتتر از رفتاری ناشی از تهاجم و تجاوز قابل تشخیص است.
۳- خشونت بین والدین در خانه
نتیجه تحقیقات روی کسانی که در کودکی شاهد خشونت بین والدینشان بودهاند، نشان میدهد که درصد زیادی از این افراد در سنین بلوغ و بالاتر، رفتارهای خشونتآمیزی در رابطه با دیگران از خود بروز داده و مشکلات روحی و روانی، درماندگی و آسیب زدن به خود (اقدام به خودکشی، اعتیاد) در میانشان رایج است؛ بنابراین خشونت بهطورکلی دو بعد دارد، نخست، عمل خشونتآمیز فیزیکی (یعنی آسیب رساندن جسمی) و دوم، خشونت نمادی (ابراز خشونت بهطورمعمول کلامی است و ابتدا آسیب روحی یا عاطفی به قربانی وارد میشود (فاضل ۳۹:۱۳۸۷)؛ برخلاف باور همگانی که محیط خانه را محیطی امن تصور میکنند، «خانه» میتواند بیش از هر مکان دیگری برای کودکان نا امن و خطرناک باشد، شواهد نشان میدهند که کودکان در خانه خود بیش از هر جای دیگر در معرض خشونت قرار میگیرند؛ آنان یا بهصورت مستقیم قربانی خشونت والدین و نزدیکان خود میشوند و یا بهطور غیرمستقیم و تنها با مشاهده اعمال خشونت بین والدین آسیب میبینند؛ وجود حتی خشونت لفظی بین والدین در مورد مسائلی که به کودک مربوط میشود، میتواند حس تشویش و اضطراب را در او بیدار کرده و در او احساس ناامنی ایجاد کند؛ اگر در اینگونه مواقع کودک احساس کند که خودش عامل اختلاف و عدم توافق و در نتیجه منشأ بروز خشونت بین والدینش بوده، امکان آسیبپذیریش بیشتر شده و احتمال اینکه از اعتمادبهنفس پایینی برخوردار شود و نشانههایی از افسردگی بروز دهد، افزایش مییابد. حتی فیلمی که در منزل به نمایش درمیآید، میتواند تأثیرگذار باشد. شخصیت داستانی در فیلم خیلی مهم است. شخصیتهای مختلف در برنامههای تلویزیونی خشونت را بهروشهای مختلف اعمال میکنند. پژوهشها نشان میدهند بینندگان گروههای سنی مختلف، بیشتر از شخصیتهای مهاجمی تقلید میکنند و خشونت را از افرادی فرامیگیرند که آنها را شخصیتهای جذبی تشخیص داده باشد؛ بنابراین مهاجمی که شخصیتی جذاب یا دوستداشتنی دارد، میتواند در مقایسه با مهاجمی که شخصیتی خنثی یا غیر جذاب دارد، الگوی رفتاری قویتری باشد ؛ از سوی دیگر، تحقیقات روی تعدادی کودک ده تا دوازدهساله، نشان داده که وقتی والدین، مسئولیت اختلافشان را به عهده گرفته و آن را به گردن کودک نیانداختهاند – حتی موقعی که او عامل اختلاف بوده – کودک اغلب خود را مسئول اختلاف فرض نکرده و در نتیجه آسیب کمتری دیده است. تحقیقات همچنین نشان داده والدینی که خود در کودکی قربانی خشونت بودهاند، بیش از دیگران در ایفای درست نقش پدر یا مادر دچار مشکل میشوند؛ آنها ممکن است به نیازهای فرزندانشان توجه کافی نکرده و نتوانند بهموقع و بهدرستی به آنها پاسخ داده و حس امنیت مورد نیازشان را تأمین کنند؛ پس فضای خانواده چه از لحاظ برخورد والدین با یکدیگر و چه از لحاظ برخورد با فرزند و همانگونه که گفته شد، بسیار مهم است(حاتمی، ۶۸:۱۳۸۷).
۴- علل یابی خشونت و کمک به رفع آن
هم فروید هم لورنز معتقدند که پرخاشگری بهعنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است، یعنی بهتدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و نیاز به تخلیه پیدا میکند؛ به نظر فروید اگر این انرژی به شکلی مطلوب و صحیح مثلاً از طریق ورزشها و بازیها، تخلیه شود، جنبه سازنده خواهد داشت. در غیر این صورت بهگونهای مخرّب تخلیه میشود که اعمالی نظیر قتل، ضرب و شتم، تخریب و نظایر آن از این جملهاند؛ در برابر گروهی که به ذاتی بودن پرخاشگری اعتقاد دارند، گروه دیگری هستند که اصولاً چنین اعتقادی را در مورد انسان خطرناک و مخرّب میدانند؛ به عقیده آنان چنین طرز فکری سبب میشود که پرخاشگری مانند میل به غذا، یک واکنش اجتنابناپذیر تلقی شده، بنابراین دست ما را در کنترل یا کاهش آن ببندد؛ این گروه معتقدند که برخلاف نظریه غریزیون، دلایل فراوانی میتوان ارائه داد که پرخاشگری منشأ غریزی و ذاتی ندارد و به همین دلایل از لحاظ اجتماعی، هم قابل آموزش و هم قابل پیشگیری و کنترل است .
فارغ از این دو نظریه میتوان چند علت مشخص برای خشنونت و بروز آن پیدا کرد:
الف. خشونت در قالب پرخاشگری فیزیکی یا لفظی ممکن است ناشی از ناکامیهای اساسی باشد یا به دلیل وجود مدلهای پرخاشگرانه در محیط زندگی (خانه یا مدرسه) نوجوان ایجاد شود؛
ب. نوجوانان خشن معمولاٌ والدینی پرخاشگر دارند که روشهای تربیتی آنها بیشتر مبتنی بر سختگیری، خشونت و تنبیه بدنی است؛
پ. عامل وراثت هم میتواند در رفتار خشن یک نوجوان نقش داشته باشد که بیشتر رفتاری اکتسابی و آموخته شده است؛ تحقیقات نشان می دهد که در اغلب مواقع، تربیتهای کارآمد و قوی میتواند آثار وراثت را تحت پوشش خود قرار دهد؛
ت. نوجوانی که پرتوقع و نازپرورده بار آمده است و انتظار دارد که همگان به خواستهای او احترام بگذارند، هنگام برآورده نشدن انتظاراتش، عصبانی میشود و به خشونت و پرخاشگری متوسل میشود؛
ج. نابسامانیهای خانواده میتواند از عوامل دیگر ایجاد خشونت در قالب پرخاشگری باشد؛ مانند غیبتهای طولانی پدر یا مادر، درگیری و اختلاف، جدایی و متارکه و محیطهای زندگی دور از تفاهم و مسالمت.
۵- خشونت ناشی از رسانه در فضای خانه
طبق فرضیه بازداری زدایی، کودکان و سایر افراد با آموزش و تجربه از انجام دادن رفتار پرخاشگرانه نهی میشوند، چنانچه مقدار زیادی خشونت در تلویزیون مشاهده کنند، بازداری خود را نسبت به اعمال پرخاشگرانه از دست میدهند و در تعامل با دیگران بهراحتی به خشونت متوسل میشوند؛ کودکانی که شاهد برنامههای خشونتآمیز تلویزیونی هستند، درباره این برنامهها در مدرسه گفت وگو میکنند و بهتدریج خشونت را بهعنوان راهی برای حل مشکلات میپذیرند؛ برای مثال به همکلاسیهای خود صدمه میزنند، بحثوجدل میکنند، از قواعد کلاس پیروی نمیکنند و برای آنچه میخواهند، بردباری کمتری نشان میدهند (حسینی انجدانی ۸۶:۱۳۸۷).
برعکس کودکانی که در معرض خشونت رسانهای قرار میگیرند از رسانه یاد میگیرند که چگونه موقعیتهای خطرناک را حلوفصل کنند و در نتیجه آسیبپذیری کمتری دارند؛ به این ترتیب خشونت رسانهای میتواند مفید واقع شود و به کودکان کمک کند تا دنیای اطراف را بهتر درک کنند و خشونت را بهعنوان واقعیت جامعه بپذیرند و این امر بهنوبه خود به آنان کمک میکند تا بهگونهای مناسب با موقعیتهای خطرناک روبهرو شوند (حسینی انجدانی ۸۹:۱۳۸۷)؛ بنا بر نظر گربنر کسانی که مقدار زیادی از برنامههای خشونتآمیز تلویزیونی را تماشا میکنند، نسبت به جهان نگاه و ارانهای دارند؛ یعنی این باور در آنان تقویت میشود که جهان خشن است و باید از آن ترسید؛ گربنر همچنین تصریح میکند که برنامههای خشونتبار تلویزیونی، حساسیت نسبت به خشونت را در دنیای واقعی در میان بینندگان این برنامهها از میان میبرد (فاضل ۱۴۸:۱۳۸۷).
۶- انتقال خشونت از طریق وراثت
تأثیرات خشونت و بدرفتاریهای پدر و مادر کودکان از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد؛ افرادی که خودشان در دوران کودکی مورد اذیت و آزار اطرافیانشان قرارگرفتهاند، به احتمال زیاد همین رفتارها را به فرزندانشان منتقل میکنند؛ از سویی دیگر خشونت نسبت به کودک به دو گروه تقسیم میشود:
الف) خشونتهای روانی، مثل محرومیتهای عاطفی، تهدید، شرمنده کردن، تمسخر، بیتوجهی به نیازهای روانی – جسمی کودک، ناسزاگویی، تحقیر و…
ب) خشونتهای بدنی، مثل کتک زدن، پرت کردن، سوزاندن، ضربه زدن با اشیا و…؛
کودکان و نوجوانانی که مورد بیمهری و محرومیتهای عاطفی قرار میگیرند، رفتارهای مخالفت آمیزتر، مقاومتکنندهتر، خشنتر و پرخاشجویانِتری از خود بروز میدهند؛ تنها پیامی که خشونت و تنبیههای بدنی برای کودک دارد، این است که پدر و مادر هیچ علاقهای به نیازها و خواستههای او ندارند و از اینکه جثهای بزرگتر و قدرتی بیشتر از کودک دارند، نهایت سوءاستفاده را میکنند و او را با اعمال زشت و خشن مورد سرکوب و ایذا قرار میدهند؛ کودک (یا نوجوان) نیز در این بین درمییابد، کسانی را که با علاقه دوست میداشته است و به آنها اعتماد کامل کرده است، موجب غم، ناراحتی و آزار او میشوند؛ والدین بدرفتار و خشن دارای خویی تند، عصبی و پرخاشگر هستند و بیشتر از آنکه رفتارهای سازنده و مثبت از خود نشان دهند، در کلام و اعمالشان انتقاد، تهدید و خشونت دیده میشود؛ زمانی که بچههای این والدین تحتفشارهای روحی شدید قرار میگیرند و شروع به گریه و بیتابی میکنند، بهجای آنکه مورد محبت و نوازش واقع شوند، مورد اذیت و واکنشهای تند آنها واقع میشوند؛ اینگونه فشارهای عصبی بر کودک موجب شبادراری، هراس، رفتارهای ضداجتماعی، ممانعت از نظم و انضباط در آنها دیده میشود و بهنوعی آنها را به سمت اذیت و آزار همکلاسها و دوستانشان هدایت میکند؛ ادامه این روند منجر به انحطاط اخلاقی و پیامدهای منفی مثل بزهکاری، سیگار کشیدن، اعتیاد، مصرف دارو و… در آینده خواهد شد؛ تحقیقات نشان میدهند کسانی که بیش از ۴ حادثه بدرفتاری و آزار در کودکی تجربه کردهاند، ۱۲ برابر بیشتر با خطر اعتیاد به مواد مخدر، الکل و… روبهرو هستند.
۶-۱- رفتار غیرقابلپیشبینی
رفتارهای دستهای از والدین قابل پیشبینی نیست و کمتر با رفتار و اعمال کودک مرتبط است؛ برای مثال کودک چه رفتار خوبی داشته باشد و چه کجخلقی و بداخلاقی کند، آنها کماکان او را مزاحمی کوچک میدانند؛ این والدین کودک گریان و یا کودک خندان را به یک اندازه آزاردهنده میبینند. خشونتهای بدنی در این والدین بهطور ناگهانی بروز نمیکند، بلکه همراه با انواع دیگر پرخاشگریهای لفظی و بدنی زیاد میشود؛ اینان توقعات نامتناسب و وارونهای از فرزندان خود دارند؛ برای مثال، خودشان را کودک و فرزندانشان را مسئول زندگی و نانآور خود میدانند. معمولاً یکی از والدین (یا پدر و یا مادر)، نقش آزاردهندگی فعال را به عهده میگیرد و دیگری با سکوت اختیار کردن در برابر خشونتهای او، نقش منفعلانه به خود میگیرد و با آزار کودک توافق میکند. در واقع کودکآزاری یک بیماری طبی – اجتماعی است که روزبهروز بیشتر در جوامع رسوخ میکند و بازتاب آن در تمام آمارهای جنایی مشهود میشود. خشونت و آزار کودکان مخصوص جامعه یا طبقه خاصی نیست، اکنون همه کشورهای دنیا و طبقات اجتماعی مختلف با آن دست به گریبانند (اصلانی ۱۳۸۲: ۳۱۸)؛ برای مثال، طبق گزارش پلیس انگلستان، کودکآزاری در این کشور از سال ۱۹۹۶ بیش از ۲۰ درصد افزایش داشته است و علت آن هم افزایش خشونت در جامعه و خانواده است؛ در همین سال، حدود ۱۰ هزار مورد کودکآزاری در ایالاتمتحده منجر به مرگ کودکان شده است. آمار نشان میدهد که والدین بدرفتار معمولاً بین ۳۵ – ۳۰ سال دارند و کودکان آزاردیده هم در اکثر موارد زیر ۱۰ سال هستند. بیشترین آزار نیز از نوع جسمانی بوده است. تهیه آمار دقیقی از بدرفتاری و آزار بدنی کودکان مشکل است، زیرا افرادی که این بدرفتاریهای را انجام میدهند و نیز قربانیان آنها از اینگونه رفتارها شرمسارند و از پذیرش این موضوع که دست به چنین اعمالی میزنند، وحشت دارند؛ علاوه بر آن، در بیشتر موارد این بدرفتاریها در خلوت صورت میگیرد، و کودکانی که مورد آزار قرار میگیرند، از بازگو کردن آنچه بر آنها گذاشته است، ناتواناند. تنها با بررسی و جمعآوری اخبار روزنامهها در سال ۱۳۷۷ _ ۱۳۷۵ (و نه همه موارد بدرفتاری و خشونت علیه کودکان)، میتوان دریافت، که بیشترین خشونت و آزار در مورد دختران زیر ۱۰ سال (۳۵ درصد) صورت گرفته است و بیشترین آزارگران مردان (۷۰درصد) بودهاند. همچنین ۷۰ درصد این آزارگریها در محیط خانه صورت میگرفته است. در مورد کودکآزاریها، بیشترین درصد مربوط به کودکانی بوده است که والدین آنها از هم جد اشدهاند؛ بهعبارتدیگر، فرزندان حاصل طلاق و گسستگیهای خانوادگی در معرض بیشترین اذیت و آزار و خشونت (۴۰درصد) بودهاند. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی هم، روزانه بیش از ۲۳ کودک در نتیجه بدرفتارهای والدین خود تلف میشود (یعقوبی فر ۱۳۸۵: ۱۹).
۶-۲- کودکان ناسزاگو
امروزه بسیاری از والدین نگران بددهانی یا بدزبانی فرزندانشان هستند و از خود میپرسند که آنها این صحبتها را چگونه یاد گرفتهاند؟ چرا این اتفاق برای فرزند ما افتاده؟ آیا خودمان مقصر بودهایم؟ جمعی از والدین میگویند، ما که این حرفهای زشت را بر زبان نمیآوریم، پس چگونه فرزندمان چنین حرفهایی میزند؟! درنهایت نیز این سؤال برایشان مطرح است که چه باید کرد تا کودک این عادت ناپسند را ترک کند. همانطور که در بحثهای گذشته درباره رفتار کودکان متذکر شدیم، بسیاری از اعمال بچهها از عملکرد والدین نشئت میگیرد. کودکان رفتارهای پدر و مادر را بهطور ناخودآگاه درونی میکنند. رفتارهای درونفکنی شده جزو معیارهای نهادینه شده کودک قرار میگیرند و سپس او مطابق این معیارها عمل میکند؛ به این فرآیند همانندسازی میگویند. کودک والدین خود را بهعنوان اولین الگوهای زندگی میپذیرد و چون به آنها عشق میورزد و آنان را سمبلهایی قوی میداند، رفتار والدین برای او شاخص و الگو قرار میگیرد.
گاهی بین درونفکنی یک رفتار و بروز آن فاصله زمانی وجود دارد؛ برای مثال، کودک گفتاری ناپسند را ماهها قبل از زبان پدر یا مادر شنیده، اما برونریزی آن امروز صورت میگیرد. این مدت به تشخیص کودک و شرایط او بستگی دارد که چه زمان، چگونه و در برابر چه کسی کلام زشت را به کار برد. در بعضی خانوادهها، والدین با فرزندان خود بسیار خصمانه رفتار میکنند و درعینحال آنان را آزاد میگذارند. به این گروه از پدر و مادرها، والدین خصمانه آزاد گذارنده میگویند؛ آنها خود از حرفهای زشت استفاده میکنند و فرزندان نیز آزادند که اینگونه عبارات را به کار برند؛ یعنی هیچ اقدامی در جهت جلوگیری از این رفتار به عمل نمیآید؛ و یا از نظر تربیتی هیچگونه تدبیری از طرف والدین برای ترک این عادت در بچهها صورت نمیگیرد. ذکر این نکته ضروری است که چه والدین حرفهای زشت را به فرزند خود بگویند و چه در حضور او در برابر فرد دیگری اینگونه گفتار را به کار ببرند، کودک، آنها را میآموزد و بهوقت نیاز بر زبان میآورد. از دیگر علتهای یادگیری کلام زشت، ارتباط کودکان با دوستان و با بچههای دیگر است. بسیاری اوقات کودکان عامل بدزبانی یکدیگرند. در مهدکودک، مدرسه، کوچه و هر جای دیگری که بچهها فرصت بازی و بهخصوص درگیری با هم را پیدا کنند، ممکن است این بدآموزی صورت بگیرد. از دیگر عوامل بروز بدزبانی در بچهها، بهکارگیری کلام زشت بهعنوان اعتراض است. کودک با بر زبان آوردن اینگونه حرفها اعتراض خود را نشان میدهد؛ این نوعی رفتار تلافی جویانِ است که بعضی کودکان در پیش میگیرند؛ آنها احساس میکنند، فقط با ادای اینگونه کلمات است که تخلیه میشوند و میتوانند نارضایتی خود را نشان دهند. گاهی که کودک خردسال برای اولین بار از کلمات زشت استفاده میکند، موجب خنده و مزاح اطرافیان میشود. اینگونه برخورد از همان ابتدا برای او حکم تشویق به انجام این رفتار را خواهد داشت و بهتدریج به آن عادت میکند. در پارهای از موارد نیز کودکان با بر زبان آوردن حرفهای زشت میتوانند به خواستههای خود برسند؛ بنابراین بدزبانی را راهی برای رسیدن به اهداف خود تلقی میکنند و در درازمدت جزو رفتار آنان خواهد شد.
جمعبندی
پدران و مادران بهعنوان اولین معلم کودکان، دارای وظایف و نقشهای متعددی هستند که از جمله آنها میتوان به نظارت منظم بر رشد سالم آنان و ایجاد یک محیط پر مهر و آرام اشاره کرد. نقش دیگر هر یک از آنها این است که به کودک خود کمک کنند تصور خوبی از خود داشته باشد، هرچند که عامل واحدی وجود ندارد که مطلقاً برای دستیابی کودک به این حس نقش اساسی داشته باشد؛ ولی آنچه حائز اهمیت است، پذیرش همیشگی بدون قید و شرط، اهمیت دادن، همدلی و احترام حفظ یک رابطه مشترک بزرگمنشانه بین کودک با والدین و تشویق آزادی و استقلال در چارچوبهای مشخص، مسلماً بهترین زیربنا برای ایجاد چنین تصوری است؛ قابل توجه است که شخصیت کودک از سه جزء اصلی تشکیل شده است؛ اول، تهیج پذیری که عبارت است از گرایش به اینکه بهراحتی و شدیداً ناراحت و درمانده شود، آرام کردن چنین کودکانی بسیار مشکل است؛ دوم، فعالیت، یعنی مقدار رفتاری که یک کودک از نظر حرکت و سرعت صحبت کردن نشان میدهد یا مقدار انرژیای که صرف فعالیتهای مختلف و بیقراری میشود؛ سوم، اجتماعی بودن به معنای طلب تمتع ویژه از ثمرات تماس اجتماعی است؛ چنین کودکانی ترجیح میدهند با دیگران باشند و فعالیتهای مشترک را دوست دارند. در واقع شخصیت کودکان مخلوطی از این سه جزء به مقادیر مختلف است حتی از همان روزهای اول زندگی میتوان دریافت که کودک به یکجهت بیشتر متمایل است، یعنی یا هیجانی یا فعال یا اجتماعی است؛ بهطور مثال کودکان هیجانی زیاد گریه میکنند و آرام کردن آنها آسان نیست، کودکان فعال بیقرارند و زیاد نمیخوابند و دیگر آنکه کودکان اجتماعی میتوانند عاطفه خود را از بدو تولد نشان دهند به این صورت که آغوش اطرافیان را بهراحتی پذیرفته و آرام میشوند، اگر کودکی در یکی از این ویژگیها افراط میکند وظیفه والدین این است که ضمن تعدیل آن تعادلی را در همه جنبهها برای وی ایجاد نمایند. تمامی والدین دوست دارند که کودکانشان با شخصیتی متعادل بزرگ شوند. آگاهی از مراحل مختلف که کودک ضمن رشد طی میکند، میتواند یاریگر خوبی باشد، بهعنوان نمونه تا سن یکسالگی، تمام سعی کودک این است که دریابد آیا دنیای اطراف قابلاعتماد است یا نه، نتیجه ایدئال این است که کودک بیاموزد به مادر یا شخصیتی که از او مراقبت میکند اعتماد نماید. او همچنین باید به توانایی خود برای خلق رخدادها نیز اعتماد پیدا کند. عنصر اصلی این امور آن است که کودک بتواند یک دلبستگی مطمئن زودرس با والدین خود برقرار نماید.
دکتر محمدکاظم بخشنده فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان فلوشیپ نوروماسکولار